محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 2 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره
مرتضی علیمرتضی علی، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره
میترا طلامیترا طلا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

میوه های باغ زندگیم

وقتی محمد حسین ناراضی و بهونه گیر میاد

وقتی ناراحتی و چیزی میخوای اینطوری میکنی صورتت رو من رو تخت استراحت میکردم که اینطوری اومدیدلبه تخت که منو بذار بالا منم زود گوشیم رو برداشتم ازت عکس گرفتم تا دیدی دارم عکست رو میگیرم بلافاصله تغییر دادی قیافه رو و خودت رو خندان کردی بعدشم پشتی رو انداختی روش رفتی اومدی بالای تخت کنارم و شیر خوردی وقتی شیرت رو میخوری با محبت نگام میکنی در کنار تو آرامش میگیرم گل پسرم خدا حفظت کنه عزیز دلبندم وقتی هم چند قدم ازم دوری دستام رو که باز میکنم خودتم دستاتو باز میکنی و بدو بدو میای بغلم میگم منو ببوس لپم رو میذاری تو دهنت میگی اوب خیلی ذوق میکنم وقتی بوسم میکنی نفسم  اینم خوشحالیت واسه اینکه عکست خوشکل بیفته ملوس من 💞🥰🥰 ...
29 شهريور 1401

خوشحالی گلای من با هدیه هاشون

سوغاتی مامان جون بابا جون واسه مرتضی جونم 🥰🥰 امروز مامان جون و بابا جون بعد ده روز از مشهد اومدن و اینقد دلشون واستون تنگ شده بود که اول اومدن بیرجند تا شما رو ببینن ولی خیلی زود رفتن چون بابا جون ابیاری داشتن واین بلوز قشنگ رو هم واسه میترا جون هدیه اوردن و واسه مرتضی جونم هم یه سوشرت شلوار قشنگ و واسه محمدحسینم هم اسباب بازی خیلی ذوق کردین و خوشحال شدین مامان جونم از دیدن ذوق شما خیلی خوشحال میشن و همیشه که جایی میرن براتون سوغاتی میارن واسه هدیه نمازخوندن دخترم هم مامان جون واسش ساعت خرید  خیلی  خیلی مامان جون رو دوست دارین  ...
28 شهريور 1401

محمد حسین عزیزم

رفتیم پارک توحید با مامان جون و باباجون میترا و مرتضی بازی میکردن شما تماشا شون میکردی البته شما رو هم سرسره بازی بردن یه بار بغل مرتضی یه بار بغل میترا خیلی بهت خوش گذشت گل پسرم  ...
15 شهريور 1401

اینم یه لازانیا خوشمزه واسه نهار

مرتضی عزیزم خیلی بد غذاست یعنی خیلی برای  غذا خوردن اذیت میکنه واسه همین بیشتر وقتا فقط به دستور مرتضی غذا میپزم که حداقل یه کم بخوره امروزم گفت لازانیا میخوام منم براش درست کردم ولی مثل همیشه فقط یه کم خوردی وای که برای غذا خوردن چقدر منو  حرص میدی 😂 ...
10 شهريور 1401
1